تو نیستیاماوقتی چون خورشید تابیده ای بر عمق ِ دلم ،ته ِ دلم روشن استبه هستی ات نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن ۱۴۰۲ساعت ۱:۲۹ ب.ظ توسط ارکیده کوچکسرائی| بخوانید, ...ادامه مطلب
پیچیده ام چونان پیچکبر پیکر پژمرده ی توکه جانی بدممتو را میان پیچاپیچ زندگیاز تو آموخته امدستانم را محکم تر از پیش بگیرهر بار تو با پای پیاده تا عشق آمدیاین بارمن پا به پای تومحبوب ِ آموزگارم!توشکل دیگر از عشق ،شکل دیگر از دوست داشتن هستیآنوقت مرا عشق می خوانی؟سوگند به "عشق" که از این حجم می میرمپیچک ِ پیچیده بر پیراهن ِ پیکرت راتنگ در آغوش بگیرمحبوبمآموزگارم... نوشته شده در دوشنبه یکم اسفند ۱۴۰۱ساعت ۹:۱۵ ب.ظ توسط ارکیده کوچکسرائی| بخوانید, ...ادامه مطلب
روز در کنار شبسیاه در کنار سپیدومن در کنار تو کامل می شومروز ِ سپید و شب ِ سیاهم نوشته شده در پنجشنبه یکم دی ۱۴۰۱ساعت ۵:۳۱ ب.ظ توسط ارکیده کوچکسرائی| بخوانید, ...ادامه مطلب
حواصیل ها آوای آیه آورده اندتو می آییاز آیه های سبزومن تو را می خوانم با یک نگاهوایمان دارم که حاصل ِ من و تو ،کم شدن ِ فاصله هاست نوشته شده در جمعه یکم مهر ۱۴۰۱ساعت ۱۲:۱۰ ب.ظ توسط ارکیده کوچکسرائی| بخوانید, ...ادامه مطلب
روز که روزنه نمی خواهدوارونه کرد اما نگاهت ، این اصل رانگاهت روزنه بود ، آن روز که تو را دیدمروزنه ی دعوت ِ عشقمرا کشاند از چشمانتباد ، جوری دیگر می وزید می نوازید انگارسبزه ها ، همه سرفرازی بوددیده دیگر می دید متن ِ عالم راشکفتن را ، شکافتن رایک کوچک ِ روزنه ای از توساطع از چشمان تو ، مرا رساند به اوج ِ موج هاعشق تو چُنین استوحال ِ عشق ، چُنان نوشته شده در دوشنبه یکم آذر ۱۴۰۰ساعت ۳:۵۸ ب.ظ توسط ارکیده کوچکسرائی| بخوانید, ...ادامه مطلب
هوای من ! تو نیستی و من سالهاست بی هوا زنده ام این اعجاز عشق توست حتی وقتی نباشی نوشته شده در دوشنبه یکم دی ۱۳۹۹ساعت ۸:۳۳ ب.ظ توسط ارکیده کوچکسرائی| , ...ادامه مطلب
بهار ، بی تو ندارد بهاباید باشدفصلی بهادارتر از بهارانگار می دانمای همه ی بهانه ام , ...ادامه مطلب
سرد است همیشهحرف از دردبایدگرم گرفت با درد عقده ی درد که باز شودعقده ی جهانی کم شود , ...ادامه مطلب
عکس توبر عکس توست کمی مثل عکس هایت ،اماخیره به من باشوبخند :) , ...ادامه مطلب
نزدیک شدفروردین به انتهای بودنشومن دوباره به ابتدای خویش چقدر هنوز خود را نشناخته ام...! پی نوشت :"وآغاز بیست و هشتمین بهار" , ...ادامه مطلب
زندگیمرو به سیاهی می رود ، وقتیتار موهایت رو به سپیدی رو سپید کن این رو سیاه را , ...ادامه مطلب
شهریور هم آمدوبا خود ، مهر را می آورد آن هم از جنس تووهمیشه فروردین خواهد شد , ...ادامه مطلب
قرار دارم آخر هر هفته با دریا, ای دورادور! اگر می خواهی بشنوی صدایم را ، موج ِ دریا را بگیر , ...ادامه مطلب
به چشمانم خواب نمی آید ، نه خواب به چشمانم امروز بیدارتر از همیشه بیدار شدم... پی نوشت : "فروردین به سی رسید و من به بیست و هفت سالگی." , ...ادامه مطلب
کوچ ِ چکاوک ِ کوچه ی کوچک ، در بهار آن هم ، نشان از چیست؟ نشان ِ بی نشانی ِ کیست؟ های که به خیابان زدنم ، سر به بیابانی ِ توست ، وقتی که با کوچ ِ چکاوک ، کوچه نیز کوچ کرد , ...ادامه مطلب